تشریح موقعیت:

1. همه جا بهم ریخته است و کثیف، طوری که چندشت میاد راه بری.

2 . صدای حرف زدن و چسب زدن به کارتنا میاد.

3 . هیشکی نیست بحرفیم. ینی هستن ولی بغ کرده دراز کشیدن، نمی دونم از من متنفرن یا از موقعیت.

4 . چندتا اتاق اونورتر چراغا خاموشه و همه خوابن.

5 . حالا حالا ها من باید صدای جیر جیر چسب 5 سانتی رو تحمل کنم.

6 . خوابم میاد، سرم درد میکنه ولی ملت دارن وسیله هاشون رو جمع می کنن و حالا حالاها چراغ روشنه.

7 . جیک هیشکی درنمیاد.

8 . دیروز این موقع تو خونه داشتم قهقهه میزدم، صندلی گذاشته بودم حیاط، لم داده سر در جیب مراقبت فرو برده بودم و عطر دل انگیز سیمان نم خورده رو استشمام می کردم :) 

9 . بعلهه دوباره برگشتم به خراب شده ای به نام خوابگاه .

10 . خوشحالم که 3 روز در هفته کلاس دارم و می تونم حتی هر روز برم خونه و برگردم.

پ.ن:ارتباط برقرار کردن با یه ناآشنا خیلی راحتتر از ارتباط برقرار کردن با دو تا دوست صمیمی ناآشناست.

نمی تونم.

بالشت ندارم که راحت بخوابم :)

قدر بالشتتونو بدونین:)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تور کیش بيماري هاي کليوي آموزش آیلتس Barbara فتل فتلیان صنایع لاستیک سازی صنعت اصفهان Hair trans plantation خدایی هم هست